پيامهاي ارسالي
.: ام فاطمه :.
101/2/13
انديشه نگار
بسيار عالي...
طنين آرامش
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} مچکرم:)
طنين آرامش
{a h=nostalgic2}کفش هاي مکاشفه{/a} سپاس سرکار خانوم :)
کفش هاي مکاشفه
{a h=taninearamesh}طنين آرامش{/a} مچکرم :)
+
حاجي سلام، رخت شهادت مبارکت!
بالاترين نشان رشادت مبارکت!
ديگر کنار سرور و آقايمان حسين (ع)
پاداش سبز بعد عبادت مبارکت!
بر روي دست خسته ي عمري مجاهدت
انگشتر عقيق سعادت مبارکت
ديدار يار و موسم آرامش بهشت
سردار عاشقي و نجابت، مبارکت
اي لحظه لحظه هاي تو تسبيح و دلبري
بعد از دعا، زمان اجابت مبارکت!
روحت بلند، ياد تو با ما هميشگي
حاجي دوباره رخت شهادت مبارکت!
#جوادمزنگي
.: ام فاطمه :.
101/2/13
+
جناب مهندس فخري
مدير محترم پارسي بلاگ
اينجانب درگذشت پدر بزرگوارتان را تسليت ميگويم و از پروردگار مهربان براي ايشان، رحمت واسعه و براي شما و خانواده محترم، شکيبايي و اجر در تحمل مصيبت ميخواهيم
*ترخون بانو*
99/7/26
+
باز تو و نغمه ي زيباي تو
باز مرا گوش شنيدن چه تيز
باز سرودي قصه اي از عشق و راز
باز شنيدم نغمه ي راز و نياز
باز دل ام در گرو راز تو
راز تو و ناز تو و ساز تو
*ترخون بانو*
99/7/26
+
حاج قاسم مصداق واقعي «رحماء بينهم واشداء علي الکفار »بودند
آنچنان که دشمنان از نام ايشون وحشت و اضطراب داشتند ودرعين حال دوستداران وياران ايشون از وجودشون احساس امنيت و آرامش مي کردند.
ايشان مايه ي افتخار کشور و مالک اشتر رهبري بودند وهمه ي ما قطعا به وجود ايشان افتخار مي کرديم وخواهيم کرد.
دل همه ي ما آتش گرفت از اين داغ جانسوز،انگار که پدر ازدست داده ايم.
*ترخون بانو*
99/7/26
+
زندگي حاصل تفريق من است
ضربدر قسم غم انگيز من است
زندگي با همه ي شور و شرش
دورتر از حسن دل انگيز من است
انديشه نگار
99/2/2
+
آب آهنگ خودش را دارد
آسمان رنگ خودش را دارد
رسمش اين نيست عزيزم برگرد
عشق، فرهنگ خودش را دارد.
.
.
علي محبي
باران اشک
99/2/2
+
دل آمد و اعتراف دلتنگي كرد
عقل آينه ي زلال را سنگي كرد
من آمده بودم به مرادم برسم
غم جاي تو با دلم هماهنگي كرد
.
.
علي محبي
نگارستان خيال
98/11/1
+
شرمنده كه عشق سر به زيرم كرده است
از آينه و پنجره سيرم كرده است
من، عابر كوچه هاي باران بودم
چشمان يكي هميشه ،پيرم كرده است
.
.
علي محبي
نگارستان خيال
98/11/1
{a h=bandevmaaboud}من.تو.خدا{/a} سلام خانوم . بله درسته و خودمم به همين فکر مي کردم . اما حسم ميگفت است حرف دلمو مشدد مي کنه :-) *بماند* :)
+
من سکوتم ، سکوت يک مرده !
سايه ي يک صداي سر خورده
يک اتاق هميشه در بسته
يک عبوس هميشه آزرده
.
.
علي محبي
نگارستان خيال
98/11/1
+
گفتم به تو فکر چاره کردن دير است
بر آينه ها نظاره کردن دير است
وقتي پته ام به روي آب افتاده است
از پنجره ها اشاره کردن دير است
.
.
علي محبي
نگارستان خيال
98/11/1
+
بگذار که آسمان صدايت بزند
يک چرخ در اين حال و هوايت بزند
دلداده ترين پرنده ها مي خواهد
يک بوسه به جاي گل به پايت بزند
.
.
علي محبي
نگارستان خيال
98/11/1
+
هر چند نگاه کور و کر داشته ايم
عمري دل مست و بي خبر داشته ايم
اين پنبه تو از گوش خودت بيرون کن
دست از سر چشمان تو بر داشته ايم
.
.
علي محبي
نگارستان خيال
98/11/1
+
در اين غربت سراي غم منم تنها منم بيتو منم خاموش
نمي پرسي ز احوالم دگر حالي بزودي مي شوم خاموش
اگر مردم نمي فهمي نمي پرسي نمي جويي سراغ از من
تو حتي بي خبر از من نمي داني که سرگردان شدم خاموش
*مرگ بر آمريکا*
98/8/30
+
آن شب که خواب حادثه تعبير شد عزيز
چشمان مان در آينه تکثير شد عزيز
لبخند تو در آينه ي چشم هاي من
زيباترين بهانه ي تحرير شد عزيز
يادش به خير . آن شب سبزي که چشم تو
با يک نگاه عشق . نمک گير شد عزيز
آن سال ها گذشت ...و بي تو بهار من
تنها بهار زندگي ام پير شد........
2-...
97/6/31